یکشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۸۸ - ۰۹:۱۶
۰ نفر

مهدی محمدی: این‌روزها یادآور حادثه مهمی در تاریخ معاصر ایران است. دوران پرتب و تاب معاصر ایران همواره شخصیت‌های منفی و مثبت بسیاری را به عنوان بازیگران عرصه سیاست به خود دیده است.

رجالی که وارد صحنه شده‌اند و نامی را چه خوب و چه بد از خود به یادگار گذاشته‌اند. یکی از این شخصیت‌های تاثیرگذار و ماندگار در این تاریخ، مرجع بزرگواری است به نام آیت الله میرزا محمد حسن شیرازی که در سال ۱۲۳۰ ق. در شیراز چشم به جهان گشود.پس از رحلت شیخ مرتضی انصاری در ۱۲۸۱ ق.

زعامت شیعه به میرزای بزرگ شیرازی محول گردید و ایشان نزدیک به ۳۰ سال در این مقام به رفع مشکلات مردم و اداره حوزه‌های علمیه مشغول بود. یکی از مهم‌ترین حوادثی که در ایام زعامت آن پیشوای بزرگ اسلامی رخ داد، قضیه تحریم تنباکو بود. فتوای تاریخی ایشان در معاهده انحصار تنباکو در زمان ناصرالدین شاه، چنان مردم را به صحنه کشاند که شاه قاجار، مجبور به فسخ قرارداد تنباکو شد.

 با صدور این فتوا، مردم مبارزه سیاسی علیه قرارداد استعماری مذکور را یک وظیفه شرعی دانسته و به مخالفت شدید پرداختند. به طوری که ناصرالدین شاه مجبور شد با پرداخت غرامت این قرارداد ننگین را فسخ کند. ایام اخیر مصادف است با سالگرد این حادثه مهم تاریخی.

این موضوع  بهانه‌ای برای همشهری جمعه بود تا بار دیگر نگاهی اجمالی بیندازد به نقش روحانیت اصیل و مراجع عظام در تاریخ این مملکت. البته در این مقال به نقش روحانیت در مرحله تثبیت انقلاب اسلامی ، وظایف آن در شرایط امروز، کیفیت پرداختن به وظیفه نظارت ، دخالت و  تصدی‌گری مشاغل و ... پرداخته شده است.

آخرین اتفاق قرن گذشته

شاید بزرگترین اتفاق قرن گذشته، ضربه‌ای کاری بود بر پیکره تمامی تحلیل‌ها و برنامه‌های دنیای سرمایه‌داری تازه قدرت یافته و کمونیسم در حال اهتزار. تحلیل‌های آنها هرچه بود با واقعیت بزرگ  آن روز مطابقتی نداشت.

واقعه‌ای در عرصه جهانی رخ داده بود که تمامی تحلیل‌ها را زیر سؤال برده  و باعث شده بود تا تئوری‌های دنیای مدرن در گوشه‌ای از جهان به نام خاورمیانه عجز و ناتوانی خود را به تماشا نشیند. مذهبیون در این گوشه از جهان دست به کاری بزرگ زده و انقلاب عظیم مردمی را پایه‌ریزی کرده بودند.

 غرب که خود زمانی گرفتار کج‌اندیشی‌های مذهبیون خودی شده و در خواب قبل از رنسانس دچار گیجی تهوع‌آوری شده بود با مقایسه مذهبیون اسلامی با مذهبیون غربی، درصدد القای این بود که ایران تازه در مسیر «خواب» است و بیداری از این خواب صدها سال به طول خواهد انجامید؛ اما این گونه نبود که آنها فکر می‌کردند.

روشنگری و روشنفکری دینی

روحانیت و مذهبیون اسلامی همواره با تاکید بر آگاهی و روشنگری توانسته بودند نامی ماندگار از خود در تاریخ بر جای بگذارند و همراه با توده مردم و روشنگران و روشنفکران این مرز و بوم علیه طغیان طاغوت برخیزند و خواب آشفته شاهنشاهی را آشفته‌تر سازند و اینگونه بود که انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید.

در پیروزی انقلاب، گروه‌های مختلفی حضور داشتند که هر یک برای خود اهداف گوناگونی را دنبال می‌کردند. اما آنچه که همه بر روی آن متفق‌القول بودند، هدایت مبارزه و جنبش برای پیروزی انقلاب بود. در بین این گروه‌ها، روحانیت به لحاظ اینکه امام خمینی‌(ره) به عنوان یک روحانی رهبری مبارزه را بر عهده داشت، مورد احترام و حمایت مردم و از طرف دیگر هدفشان هم بسیار مورد توجه بود؛ مبارزه با سیاست‌های غلط پهلوی و در نهایت پیروزی انقلاب هدفی بود که به آن می‌اندیشیدند.

انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید؛ انقلابی که در مسیر طی شده‌اش می‌توان به نام‌ها و یادهای بسیاری دست یافت. اما در این مقال نگاهی انداخته‌ایم به سابقه روحانیت در انقلاب اسلامی و البته پس از پیروزی انقلاب.

طلیعه انقلاب با طلوع خورشید روحانیت

امام خمینی(ره) با ورود به خاک ایران، در بهمن 1357 دورانی جدید را در تاریخ این مملکت رقم زدند. در انقلاب اسلامی ایران، امام‌خمینی(ره)، علاوه بر بسیج سیاسی توده‌های مسلمان، نقش مهمی در بازسازی نقش روحانیت شیعه در حوزه‌ مسائل سیاسی ایفا کرد. از آنجا که رهیافت فرهنگی از مشخصه‌های اصیل انقلاب اسلامی است و از این منظر، تحلیل‌ها و ارزیابی‌های درستی از ماهیت انقلاب به عمل آمده است، بدون اصلاح رویکرد روحانیت شیعی، این امر ناممکن بود.

 در این میان،‌ روحانیون جوان و فاضل حوزه‌های علمیه، در تمام طول مقطع تاریخی 15 خرداد 1342 تا پیروزی انقلاب اسلامی،‌ تلاش و همت خود را برای تحقق اهداف مقدس امام خمینی(ره) مصروف داشتند. توجه امام به تغییر در رویکرد روحانیت و بسیج توده‌های مسلمان موجب برتری الگوی انقلابیگری و مبارزه در فرهنگ سیاسی شیعه شد.

 فرآیند این اندیشه‌ انقلابی موجب شکل‌گیری رفتار انقلابی و مقابله‌جویانه با اسلام‌ستیزی و اسلام‌زدایی رژیم پهلوی شد. ابزار عمده و تاکتیک‌های مورد استفاده‌ مردم، برخاسته از نمادگرایی مذهبی بود که عموماً از درون مساجد و هیأت‌های مذهبی بیرون می‌آمد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ‌فرآیند پیشتازی روحانیت و اندیشه‌ اسلامی با قاطعیت از سوی امام خمینی(ره) مطرح شد.

 بر‌اساس دیدگاه امام(ره) روحانیون اصیل شیعه حاملان واقعی مکتب اسلام محسوب می‌شوند که باید با حفظ شاخص‌های مکتبی و اخلاقی، از انقلاب اسلامی پاسداری کنند و اساسی‌ترین وظیفه‌ روحانیت خط امام، به حفاظت از انقلاب اسلامی اختصاص یافت.امام‌(ره) در نگاهی به مسیر آتی انقلاب اسلامی هم وظایفی را برای روحانیت متصور بودند. ایشان با تاکید بر نقش‌های مهم روحانیت در آینده انقلاب اسلامی چندین وظیفه را برای آن در نظر گرفتند و البته همواره تلاش داشتند تا درباره کسانی که می‌خواهند بین انقلاب و روحانیت فاصله بیندازند، هشدار بدهند و جامعه را آگاه کنند.

ایشان می‌گفتند: «ببینید چه جمعیت‌هایی هستند که روحانیون را می‌خواهند کنار بگذارند، همانطور که در صدر مشروطه، روحانی کار را کرد و اینها زدند و کشتند، ترور کردند، (الآن) همان نقشه است. آن وقت سید عبدالله بهبهانی را کشتند، مرحوم نوری را کشتند و مسیر ملت را از آن راهی که بود برگرداند به مسیر دیگر، الآن همان نقشه است. (این) مسیر غیر مسیر ماست، مسیر ما اسلام است و ما اسلام می‌خواهیم.»

انقلاب نوپا و کیفیت حضور روحانیت در قدرت

حضرت امام(ره) از همان آغازین روزهای مبارزات اساساً رژیم سلطنتی را به نقد کشیده، مغایر با شرع و سیره معصومین(ع) قلمداد می‌کنند. در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی هم در پاریس قالب جمهوری را بر دیگر اشکال حکومتی رایج ترجیح می‌دهند و از این پس بود که مسائلی درباره کیفیت حضور روحانیت در قدرت مطرح شد.

پس از این مرحله و با پیروزی انقلاب اسلامی، علاوه بر تمامی تحولاتی که به وقوع می‌پیوندد، در عرصه‌های مدیریتی نیز حرف و حدیث‌های بسیاری مطرح می‌شود. امام(ره) در آغاز کار، تمایلی برای ورود روحانیون به عرصه مدیریت نداشتند. ایشان بارها تاکید می‌کردند که اصلاً روحانیت علاقه‌ای برای ورود به این حوزه ندارد.

شهید‌مطهری هم در همین زمینه در کتاب پیرامون انقلاب اسلامی بیش از هر چیزی بر نقش هدایتگری روحانیت تاکید کرده و آورده است: یک روحانی در شرایط مساوی با دیگران از صلاحیت‌های مدیریتی، بهتر است که در راس کارهای اجرایی قرار نگیرد و کار را به افراد شایسته دیگر بسپارد. شهید مطهرى البته بر لزوم حضور روحانیت در صحنه‌های نظارتی و هدایت هم تاکید ویژه‌ای دارد.

وی با عنایت به این ضعف‌ها و تأکید بر اصلاح آن در درون روحانیت و نهادهاى بیرون از آن، اعلام مى‏دارد: «اگر پرچمدارى از دست روحانیت گرفته شود و به دست به اصطلاح روشنفکران بیفتد، یک قرن که هیچ؛ یک نسل هم که بگذرد، اسلام به کلى مسخ مى‏شود. زیرا حامل فرهنگ اصیل اسلامى، در نهایت باز هم همین گروه روحانیان متعهّد هستند، به این دلیل الزامى است روحانیت اصلاح گردد.»

اما آغاز روند امور در انقلاب تازه شکل گرفته، باعث ایجاد مشکلاتی در جامعه می‌شود. کشور نیاز به نیروهایی پیدا کرد که بتوانند محرم امام(ره) و مردم باشند و نگرانی از بابت حضور آنها در قدرت نباشد.

بر همین اساس بود که اتفاقات جدیدتری بوجود آمد و امام(ره) با توجه به این که در نجف و پاریس اعلام کرده بود روحانیون مسئولیت اجرایی به عهده نمی‌گیرند، در یک سخنرانی گفتند: «وقتی وارد معرکه شدیم دیدیم که اگر روحانیون را بگوییم همه بروید سراغ مسجدتان، این کشور به حلقوم آمریکا یا شوروی می‌رود.... اگر در یک میلیون احتمال، یک احتمال ما بدهیم که حیثیت اسلام با  بودن فلان آدم یا فلان قشر در خطر است، ما ماموریم که جلویش را بگیریم تا آن قدری که می‌توانیم.»

آرای جدید درباره دخالت یا نظارت

مسئله ورود روحانیت به قدرت از این پس وارد یک دوره جدید شد و مردم توانستند طبقه محرمی را برای سپردن امور به دست آنها پیدا کنند. در همین زمان‌ها آرا و نظراتی درباره دخالت روحانیت در اداره جامعه یا نظارت بر اداره جامعه ارائه شد. در این بین البته برخی نظرات با اغراض خاصی بیان می‌شد. اما بودند کسانی که این حضور روحانیت در مدیریت را به فال نیک گرفتند و از آن استقبال کردند.

برخی بر این باور بودندکه قلمرو کار و مسئولیت روحانیت مشخص است: شناخت اسلام و احکام آن و شناساندن آن به مردم، تقویت مسائل معنوی، گسترش مسائل فرهنگی و تربیتی، تعلیم و تربیت و.... ساختار وجودی حوزه‌ها و روحانیت به گونه‌ای است که با کارهای سیاسی، اداره‌ و برنامه‌ریزی و... ناسازگار است.

این گونه امور را باید به اهل فنّ و سیاست واگذارد. روحانیت چون در این زمینه‌ها تخصص لازم و تجربه کافی را ندارد، نباید در امور سیاسی و اداره کشور، دخالت کند، بلکه باید در حاشیه و از دور به نظارت اخلاقی و ارشادی بپردازد. صاحبان این اندیشه، در اصل انزوا و کناره‌گیری روحانیت از مسائل سیاسی و اجرایی، اتفاق نظر داشتند. از همین جاست که اندیشه‌های غربگرایانه، نزدیکی زیادی با این نظر پیدا می‌کند.

نظر دیگر، انزوا و کناره‌گیری حوزه و روحانیت را از مسائل سیاسی و حوادث واقعه، روا نمی‌دانست.در این دیدگاه، روحانیت، باید با حضور در زمان و شناخت اسلام، انسان و نیازهای بشری، همواره پیشتاز و جلودار باشد. بی‌تفاوتی و دور بودن از سرنوشت مردم مسلمان را برای روحانیان عیب بزرگ می‌شمرد و هدایتگری و خیرخواهی و روشنگری و در یک کلمه‌(نظارت) را کار اساسی و اصلی روحانیت و حوزه‌ها می‌دانست. این طیف بر ضرورت حفظ قداست روحانیت تاکید داشتند.

در مقابل دو نظر فوق، نظر دیگری وجود داشت که هم بر نظارت فقها و روحانیان بر قانونگذاری و برنامه‌ریزی کشور، نظر مثبت داشت و هم دخالت آنان را در امور اجرایی، نوعی تکلیف می‌شمرد. اینان، بر این باور بودند که در انقلاب اسلامی، روحانیت‌ نباید در حاشیه قدرت بماند، بلکه باید در متن سیاست و برخوردار از قدرت مدیریتی و اجرایی گردد تا بتواند رسالت تاریخی و دینی خود را به درستی به انجام رساند. اگر نگاهی به تاریخ ایران و مخصوصاً تاریخ معاصر بیندازیم خواهیم دید که این نظر از یک دغدغه تاریخی نشأت می‌گرفت.

بر همین اساس هم امام(ره) با درک این دغدغه، راه را بر تکرار تاریخ بستند و اجازه ندادند انقلاب اسلامی ایران به سرنوشت جنبش‌های آزادی خواه قبلی دچار شود. روحانیت در بسیاری از نهضت‌ها، به خاطر فاصله از مدیریت کشور، نتوانست از تلاش مردم و ایثار آنان در راه بهبودی دنیا و اصلاح امور و برپایی قسط و عدل و گسترش معنویت بهره برد. از این‌روی، در این رستاخیز عظیم، غفلت از این امر را روا ندانست و پای فشرد که باید روحانیت در متن حادثه حضور بیابد.

بازگشت سیاستمدارانه همراه با وظیفه نظارتی

امام خمینی‌(ره) پس از بررسی شرایط، رای به بازگشت روحانیت به عرصه مدیریت کشور دادند و حضور در کارهای اجرائی کشور را یک امر مقدس و یک ارزش الهی برای روحانیون و علما قلمداد کردند. حـضرت امام‌(ره) در این مورد تاکید کرده‌اند و فرموده‌اند: براى مـردم بگویید تا بدانند که توطئه‌گران پشت پرده دست اندر‌کارند تـا بـار دیگر روحانیت را از صحنه بیرون کنند، همان طور که در زمان مشروطه چنین توطئه‌اى وجود داشت.

 ایـشان فـرموده‌اند: تـازه مسئله مشروطه نسبت به انقلاب اسلامى ما اصـلاً قـابل مقایسه نیست، براى اینکه آن سرمایه‌گذارى عظیمى که مـلت مـا و اسـلام و روحـانیت ما براى شکوفایى این انقلاب کرده و ده‌ها هـزار شـهیدى که داده و صدمات، خسارات و لطماتى که دیده اسـت بـه هیچ وجه با آنچه که در مشروطه انجام گرفت قابل مقایسه نـیست. ایـن انقلاب براى ما بسیار گران تمام شده و لذا ارزش این انقلاب هم بسیار عظیم‌تر است.

و امروز در تداوم این انقلاب، روحـانیت متعهد و مبارز احساس مسئولیت مى‌کند؛ مسئله پست و مقام مطرح نیست و البته که در این میان همچنان بر بعد نظارتی و هدایتگری خود تاکید دارند و حضور در عرصه قدرت هیچگاه باعث نخواهد شد تا کارکرد اول به ورطه فراموشی سپرده شود.

یکی از مسائلی که این‌روزها درباره همین موضوع مطرح می‌شود به کم‌کاری روحانیت در عرصه‌های فرهنگی است. این در حالی است که نظارت روحانیت در بخش فرهنگی یک امر اجتناب ناپذیر است. علاوه بر این برخی از کارشناسان معتقدند حتی اگر بخواهیم صرفا یک نقش مدیریتی برای روحانیت در نظر بگیریم، اولویت با عرصه فرهنگ خواهد بود.

در یک جامعه اسلامی، حضور پر رنگ روحانیت در جایگاه‌های فرهنگی یک نیاز غیر قابل انکار است. اما این که چقدر به این موضوع پرداخته شده است، بحثی است که البته انتقاداتی را دل خویش، نسبت به نهاد روحانیت دارد.

همشهری جمعه

کد خبر 81519

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز